( « به نام او ،به یاد او ،برای او » قرآن بخوان: آنگاه که درون خویش را از خود تهی یافتی و بیرون از خویش را خالی از خدا، آنگاه که در دریای خروشان زندگی در چنگال طوفان جهل و ترس اسیر شدی و در ساحل سلاح و صلح،کشتی نجات و رهایی را آرزو کردی ،قرآن بخوان. آنگاه که غرور وجودت را فر گرفته و تفاخر شعورت را و ذلّت خویش را عزّت یافتی و نخوت خویش را همّت،قرآن بخوان. آنگاه که مرگ خود را دور دیدی و حیات خویش را جاوید یافتی و دنیا و آخرت را جدا از هم ،و دنیا داری و بهشت را در کنار هم،قرآن بخوان. آنگاه که در دل سیاه شب و در اعماق تاریک ظلمات در جستجوی نور و روشنی، شمع وجودت از شور و التهاب می سوزد و در آرزوی صبح و سپیدی، افق را به امید نظارة فلق می نگری تا شاید طلوع فجر را در نیمة شب تماشا کنی،قرآن را باز کن تا در فلق برگهایش،در افق اندیشه ات فجر را ببینی، قرآن بخوان. (شهید مهدی رجب بیگی) خادم المهدی
سلام جالب بود موفق باشی یه سری هم به من بزن خوشحال میشم لوگوی من هم تو وبلاگت باشه بای
درود بر شما!
بسیار زیباست نوشته‌هایتان. خداوند شما را پاکی عنایت کند و از وسوسه اهریمن دور نگاهدارد.
شاد باشید٬ او را ستایش کنید و بیاندیشید... بدرود!