غدیر خم مهدی(عج):

« به نام او،به یاد او، برای او» ……………و پیامبر آخرین پیام را برای تکمیل دین الهی در غدیر خم به همة جانها فریاد می کند که: « من کنت مولا ، فهذا علی مولا» ……………و سالها می گذرد ، هنوز هم طنین صدای پیامبر جان هر انسان آزاده ای را می لرزاند و تبسّم را بر لبان هر عاشقی می نشاند.حالا دیگر پیامبر نیست، علی هم نیست، اما فرزند ایشان، پسر دردانة زهرا (س)،مهدی موعود (عج) ، هنوز هم منتظر بیعت من و توست تا شیعه شویم به معنای تمام کلمه که تنها دوستدار و محب بودن نمی تواندجلوی سیلاب ویرانگر خودخواهی و خودبینی انسان را بگیرد و دیوارهای انسانیت آدمی را از فرو ریختن نگاه دارد.بیایید شیعة او باشیم و روح و جسم مان را عاشقانه فدای قدمهای آن یار نزنین کنیم که وجودش وامدار وجود زیبای اوست و هوا را مترنّم سازیم به این نوا که : «مرا عهدی است با جانان،که تا جان در بدن دارم………هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم»

قرآن بخوان:

( « به نام او ،به یاد او ،برای او » قرآن بخوان: آنگاه که درون خویش را از خود تهی یافتی و بیرون از خویش را خالی از خدا، آنگاه که در دریای خروشان زندگی در چنگال طوفان جهل و ترس اسیر شدی و در ساحل سلاح و صلح،کشتی نجات و رهایی را آرزو کردی ،قرآن بخوان. آنگاه که غرور وجودت را فر گرفته و تفاخر شعورت را و ذلّت خویش را عزّت یافتی و نخوت خویش را همّت،قرآن بخوان. آنگاه که مرگ خود را دور دیدی و حیات خویش را جاوید یافتی و دنیا و آخرت را جدا از هم ،و دنیا داری و بهشت را در کنار هم،قرآن بخوان. آنگاه که در دل سیاه شب و در اعماق تاریک ظلمات در جستجوی نور و روشنی، شمع وجودت از شور و التهاب می سوزد و در آرزوی صبح و سپیدی، افق را به امید نظارة فلق می نگری تا شاید طلوع فجر را در نیمة شب تماشا کنی،قرآن را باز کن تا در فلق برگهایش،در افق اندیشه ات فجر را ببینی، قرآن بخوان. (شهید مهدی رجب بیگی) خادم المهدی

سلام منتظران

دوست من دنیا آنقدر کوچک نیست که در آن اسیر و گرفتار شدی،لذت ها و حلاوت هایی هست که تا نچشی طعم واقعی حیات را نمی یابی،سقف آسمان آنقدر کوتاه نیست که تو زیر بار مشکلات آن خورد شوی،ندیدنی هایی هست که باید دید تا حسرت به دل به گل ننشینی،می بینی سینه ات چه تنگ است و قلبت چه قدر گرفته؟ شاید او هم هوایی شده،شاید او هم دلتنگ خداست،شاید او هم از این همه تکرار مکررات خسته شده،این همه را تجربه کردی،نمی خواهی یکبار هم خدا را تجربه کنی؟یعنی به یکبار امتحان نمی ارزد؟ و نمی خواهی ندای پروردگارت را بشنوی که چه مهربان صدایت می کند: “عبدی طهرت منظر الخلایق سنین،هل طهرت منظری ساعه” «ای بندة من سالها نظرگاه خلایق را که ظاهر توست،پاک ساختی.آیا شده ساعتی نیز نظرگاه مرا که قلب توست،پاک سازی؟» آری دوست من همة ما آفریده شده ایم برای چشیدن و برای رسیدن و برای طی کردن و پشت سر گذاشتن مراحل زیبای معنوی .و به خاطر داشته باش که: « در راه آمدن مهم نیست، مرد راه بودن هنر است………… و عاشق شدن مهم نیست،عاشق ماندن هنر است…………… خادم المهدی ۸۲/۱۲/۷ برگرفته از کتاب ( صلح کل ). انتشارات موسسه شمس الشموس